بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 6
کل بازدید : 5301
کل یادداشتها ها : 3
خدایا بد جور دلــمـ گرفتهـ از ادمایے کهـ
ازآدمایے کهـ
اصلا بهتره نگمـ ادمـ
چونـ هیـچے نمیشهـ توشونـ پیدا کرد
کهـ اینـ اســمو روشونـ گذاشتــ
نمیدونمـ چے صداشونـ بزنمـ ولے
بهـ حرمتـ اینـ کهـ به دستـ تو ساخته شدنـ
میگمـ بشـ ـ ـر
میدونمـ خیلے زیادیشونهـ
خدارو شکر که همه چیزتـ حکمتـ دارهـ
همهـ چیزتـ با قاعدسـ
همهـ چیزتـ به موقعسـ
هیچـ چیزو اشتباهے جلو ادم قرار نمیدے
هیچـ چیزتـ الکے نیسـ
فقط میتونمـ بگمـ ازتــ بابتــ همهـ چیزتــ
ممنونــ
گاه می اندیشم!!!
خبر مرگ مرا با تو چه کس می گوید؟؟؟
آن زمان که خبر مرگ مرا می شنوی
روی خندان تو را کاشکی می دیدم
شانه بالا زدنت را بی قید
و تکان دادن سر
که مهم نیست زیاد!
عاقبت مرد!
افسوس!!!
قدم هاتو یکم آرومتر کن / میخوام یک لحظه بیشتر با تو باشم
نرو از این اتاق ، از توی قلبم / نمیتونم ازت یک دَم جدا شم
نرو "سایه" نشو تو خاطراتم / بدون تو فقط درگیر دردم
اگه رد شی ازم شاید ندونم / کجا باید به دنبالت بگردم
منو شاید هنوز نشناخته باشی / ندونی واسه تو جونم رو میدم
تموم شب فقط امن یوجیبو / به نذر تو زیرِ لبهام میگم
قدم هاتو یکم آرومتر کن / قدم هات قلبمو دیوونه تر کرد
نرو از این اتاق ، از توی قلبم / بازم پیش منه مجنون برگرد
نذار احساسمون آسون بمیره / نذار تو بد بیاری غرق باشم
بیا زنجیر کن دستاتو بازم / بتونم تویِ آغوشِ تو جاشم
پر از رنگین کمونه شهر با تو / پر از بادبادکای بچه گونه
منو تو بهترین شعر جهانیم / من و تو بهترین ها سهم مونه
قدم هاتو یکم آرومتر کن / نرو از این اتاق از توی قلبم
نذار تو بد بیاری غرق باشم / ازم دست برندار ، حتا ... یک دم